خاطرات سال اخیر پرهام
سه ماه گذشت امروز سه ماهه شدم . مامان پری یه تغییر کوچولو در وبلاگم داد ،یادش رفته بود از طرف من خاطره بنویسه که کجاها رفتم و چکارا کردم . عیب نداره الانم دیر نشده تازه سه ماهمه ،١٥٠ سال دیگه مونده ،وقتی رفتم مدرسه خودم باید بقیه شو بنویسم . حالا یه خلاصه کوچولو از سه ماهی که گذشت با اجازه مامانم میگم : مامانم اوایل زیاد بچه داری بلد نبود خب تقصیری هم نداره ،ولی ماشالله روز به روز داره بهتر میشه . مامانم خدا وکیلی صبر ایوب داره شب تا صبح ٢ ساعت یه بار شیر میخورم ،صبح هم سحر خیزم ولی مامانی انقدر خوابش می اومد گریش گرفته بود ، دلم براش سوخت یه ربع خوابیدم و اون کلی از من تشکر کرد . بابایی هم ماه اول کار...
یادداشت های مادرانه
سلام امروز پرهام ١٤ روزشه ،١٤ روز که عین ١٤ ماه گذشت ولی بازم ٧روز اولش خوب بود ولی ٧روز بعدش سخت از روز سوم تا پنجم پسملم در بیمارستان بود که من و پرهام در این دو روز همدیگر را شناختیم . در هفت اول پرهام شبها راحت ٣ ساعت را بعد یه شیر خوردن نیم ساعته می خوابید و مامان مریم هم پوشک را عوض می کرد .تا نافش افتاد در ٧روز دوم بی خوابی ها شروع شد . دکتر بردمش گفتم شیر ندارم . دکتر گفت :شیر داری خبر نداری .بچه ها خودشون می دونند که شبها شیر مامانشون زیادتره بیشتر شبها بلند میشن . هم محبت مادر را می خوان هم شیر مادر را !!!!! و در این ٢ ماه سریع ترین رشد را دارند باید تحمل کنی . وگرنه با شیر خشک مشکلات...
اولین برف بهاری
به نام خدا اولین برف بهاری که پرهام در ٢١ ماهگی دید روز ١٦ اسفند بود . واقعا آسمون قاطی کرده بود . توی ماه دی و بهمن هوا خیلی گرم شده بود . یه بارانکی میبارید تمام . ولی درست بعد از درختکاری اینجوری برف نشست . و پرهام خان ما گیر داده بود میگفت مامان بریم برف بخریم از آقاهه. خلاصه با مکافات صبر کرد و صبحانه خورد . تندی حاضرش کردیم رفتیم حیاط برف بازی . حالا بریم ادامه مطلب برای دیدن عکسهای اولین برف بهاری٩١ ١٣ البته قبلش چند تا عکس با هم ببینیم ...